سفارش تبلیغ
صبا ویژن



دادن اطلاعات ازطریق شخصیت های فرعی - نویسنده ی تنها

   

 دادن اطلاعات ازطریق شخصیت های فرعی

 

نویسنده همیشه نمی تواند که بگذارد شخصیت اصلی همه چیز راراجع به خودش بداند.شخصیت ها هم مثل آدم های واقعی ادراکی محدود دارند.بااین حال اگراطلاعات مهمی درباره ی شخصیت اصلی وجود دارد که وی نمی تواندبداندولی برای داستان یا روابط متقابل اشخاص ضروری ست، خواننده را نیز باید ازآن مطلع کرد. شیوه ی موثر برای این کار،دادن اطلاعات اززاویه دید شخصیت دیگراست.دراین گونه مواقع می توان نکاتی را که به گمان یا طبق قضاوت شخصیت فرعی دررفتار شخصیت اصلی معنی دار است، واقعی یا حداقل ممکن به حساب آوررد.

 

مثال:رئیس بانک ازته قلب عاشق تنها دخترش است.به نظر اواگرچه دخترش لوس وخودسر خواهدشد،ولی این رابطه سالمی است.اماتعلق خاطر اوبه دخترش کمی بشتر ازرابطه ی مرسوم پدرودختر است.امادراین رمان لازم است که وی این نکته را نداند.

 

اگرنویسنده نگذارد شخصیت اصلی ناسالم بودن این رابطه را درک کند، شاید خواننده نیز پی به وجودآن نبرد، وبازشاید نویسنده نخواهد این اطلاعات راازترس اینکه خواننده آن را توضیح سطحی روانی تلقی کندبر شخصیت رئیس بانک  تحمیل کند.دراین مورد نویسنده می تواند بااستفاده از دید وکنجکاوی شخصیت فرعی،اطلاعات را به نحوی مناسب به خواننده بدهد:

 

مثال:رئیس بانک ودخترش مشغول خوردن ناهار دررستواران هستند.باهم زمزمه می کنند وبی صدا می خنددن.سه تا ازکارکنان بانک  پشت میزی که درقسمت دیگری ازرستوران است نشسته اند وآن ها را نگاه می کنند.یکی ازآن ها زیر لب می گوید:«آن ها بیشتر شبیه عاشق ومعشوق هستندتاپدر ودختر.»دیگران ازاین بدگویی ساکت می شوند.سپس گویندهلحظات کوتاهی درباره ی ناسالم بودن این رابطه فکرمی کند.

 

تطلاعاتی که شخصیت اصلی نمی تواند بداند ونویسنده نمی خوااهد ازطریق روایت یا معرفی شخصیت براوتحمیل کند،پس ازاین بربخشی ازرابطه ی پدرودختراست.اگرچه نظریه ی کارمند بانک، صرفاً بیانگر تصورات اوست ، اما احتمال دارد این نظریات صحیح باشد.



نویسنده » صدراعباس زاده » ساعت 6:34 عصر روز جمعه 87 فروردین 16